نکات مهم خودمراقبتی در مراقبت کنندگان از بیماران مبتلا به آلزایمر
بیماری آلزایمر، یک نوع اختلال مغزی مزمن، پیشرونده و ناتوان کننده است که با اثرات عمیق بر حافظه، هوش و توانایی مراقبت از خود همراه بوده و با نقص در تکلم، انجام فعالیت های حرکتی، شناخت مناظر و یا افراد آشنا، اختلال عملکرد، برنامه ریزی، نوع آوری، سازماندهی و استدلال انتزاعی همراه است. تشخیص بیماری آلزایمر یا حتی احتمال وجود چنین بیماری در سالمند، برای نزدیکان و مراقبان بیمار بسیار هراسناک است. از آنجا که این بیماران در جامعه نیازمند کمک مراقبین هستند، سلامت مراقب از اهمیت خاصی برخوردار می باشد؛ ارایه مراقبت طولانی مدت به بیماران مبتلا به آلزایمر، با افزایش خطرات ابتلا به بیماری جسمی وروانی برای مراقبین همراه است.
اگر مراقب یک فرد مبتلا به آلزایمر هستید باید بدانید که هنگامی که از یک بیمار مبتلا به دمانس مراقبت می کنید، ممکن است احساس غم و اندوه، خستگی، ناکامی و نا امیدی، کم خوابی و اضطراب را تجربه نمایید.ممکن است به دلیل مراقبت از بیمار از نیازهای خود برای استراحت، تفریح، معاشرت با دوستان، داشتن خلوت وتنهایی بگذرید.از طرف دیگر با پیشرفت بیماری علیرغم تمام زحمتی که برای عزیزتان کشیده اید، وظیفه مراقبت هر روز سخت تر شده و بیمار بیشتر به شما متکی می گردد، بروز مشکلات رفتاری در بیمار باعث افزایش فشارهای عصبی در شما گشته و ارتباط با بیمار سخت تر و کمتر می شود و همزمان با از دست دادن توانایی هایتان روبرو خواهید بود.
واکنش هایی که نشان می دهد مراقب تحت استرس است:
1.انکار بیماری و یا اثرات آن بر بیمار؛من می دانم که مادرم بهتر خواهد شد.
2.خشم نسبت به بیمار، خودش و یا دیگران؛مثلا اگر دوباره این سوال را بپرسی، داد می کشم.
3.انزوای اجتماعی و عدم تمایل به حفظ ارتباط با دوستان و یا شرکت در فعالیت هایی که قبلا برایتان لذت بخش بوده است؛ من دیگر به صرف وقت با دوستان و با آنها بودن اهمیت نمی دهم.
4.اضطراب در مورد آینده و آنچه قرار است رخ بدهد؛ نگرانم وقتی بیشتر از این قادر نباشم از او مراقبت کنم چه اتفاقی می افتد.
5.افسردگی و احساس غمگینی و بی پناهی در اکثر اوقات؛ دیگر به مسائل اهمیتی نمی دهم، همه چیز برایم بی ارزش است.
6.فرسودگی و انرژی ناکافی برای تمام کردن وظایف روزانه؛ من دیگر انرژی برای انجام هیچ کاری ندارم .
7.بی خوابی، بیدار شدن در نیمه شب، کابوس دیدن؛ من به ندرت در طول شب میخوابم و صبح ها نیز احساس شادابی و سرزندگی نمی کنم.
8.واکنش های هیجانی مانند گریه کردن با کوچکترین ناراحتی و تحریک پذیری در اغلب اوقات؛ امروز صبح وقتی دیدم هیچ شیری نداریم که توی قهوه بریزم، گریه کردم بعد سر پسرم داد کشیدم.
9.کاهش تمرکز و اختلال در انجام کامل وظایف؛ من قبلا جدولی را کامل حل میکردم، اما الان خیلی تلاش کنم فقط نیمی از آن را میتوانم انجام دهم.
10.مشکلات سلامت مانند ازدیاد یا کاهش وزن، زیاد بیمار شدن (سرماخوردگی، آنفولانزا) یا مشکلات مزمن سلامتی (کمر درد، فشار خون)؛ از بهار تا حالا من سرماخوردگی یا آنفولانزا داشتم، انگار نمی توانم در این مورد کاری بکنم.
به سلامت خود اهمیت دهید و به نکات زیر توجه نمایید:
سلامتی شما نه تنها پایه و اساس تمام زندگی شماست بلکه برای یک مراقبت مؤثر نیز بسیار لازم و ضروری است. پس ضروری است که راه هایی را برای مراقبت از خود بیابید تا دچار خستگی روانی و جسمانی نگردید. راهکارهای زیر در این زمینه کمک کننده است:
-کمک گرفتن از روانپزشک و روانشناس: نسبت به نشانه های بیماری حساس بوده، سریعا به پزشک مراجعه کنید و خود را تحت مداوا قرار دهید.
– تغذیه سالم بخش مهمی از سلامتی است پس غذای کافی، سالم، تازه و به موقع بخورید.
– تحرک، نرمش یا ورزش را نیز حتما در برنامه روزانه خود قرار دهید.
– برای تداوم سازگاری با این مسئله شما باید به میزان کافی استراحت نمایید و گاهی از بیمارتان دور شوید. هنگامی که شما تحریک پذیر، پرتنش، یا عجول می شوید، ممکن است بیمار متوجه احساسات شما گردد. ممکن است مضطرب یا تحریک پذیر شده، آهسته تر حرکت کند یا شروع به انجام رفتارهای آزار دهنده نماید. یا زمانی که شما استراحت بیشتری کرده اید و احساس بهتری دارید وی نیز ممکن است رفتارهایش را بهتر کنترل کرده و احساس بهتری نیز داشته باشد، شما «باید» از خود مراقبت نمایید. باید به میزان کافی استراحت کنید، به طور منظم برای مدتی از بیمار دور شوید و از صرف وقت با دوستان لذت برید، مشکلاتتان را با آنان در میان بگذارید و با یکدیگر بخندید. ممکن است دریابید که برای مقابله با ناامیدی ها به کمک دیگران نیاز دارید.
– زمانی را برای بیرون رفتن در نظر گیرید. برای شما کاملا ضروری است که به طور منظم از بیمار و مراقبت ۲۴ ساعته دور شوید. شما باید زمانی را برای استراحت و انجام « کارهای خودتان» در نظر گیرید. این ممکن است بدان معنی باشد که بدون مزاحمت حتی به تماشای تلویزیون بپردازید یا یک خواب راحت در شب داشته باشید. گاهی به تعطیلات بروید. بسیار مهم است که از دیگران کمک بگیرید، با آنها صحبت کنید و مشکلاتتان را در میان بگذارید. گاهی می توانید بیمارتان را به مرکز مراقبت و توانبخشی روزانه بسپارید یا از یک همسایه یا دوست نزدیک بخواهید از وی مراقبت کند.
– به خود جایزه و پاداش دهید: “تشویق خود” راه دیگری برای کمک به خودتان است. به طور مثال برای خود جایزه بخرید: مجله یا یک لباس جدید. به موسیقی دلخواهتان گوش دهید. بیرون بروید و غروب آفتاب را ببینید، غذای مورد علاقه تان را از رستوران سفارش دهید.
– دوستان اغلب به طور حیرت آوری آرامش بخش، حمایت کننده و موثرند. حمایت دوستان صمیمی و خوب شما را در سخت ترین مواقع حفظ می کند. به یاد داشته باشید که ادامه ارتباط با دوستان و داشتن تماس های اجتماعی برای شما بسیار مهم است. گاهی اوقات دوستان و همسایگان به دلیل اینکه بیمار ظاهرا سالم به نظر می آید نمی توانند بپذیرند که وی بیمار است. گاهی نیز افراد از رویارویی با بیمار مبتلا به دمانس دوری می کنند. بعضی از افراد نیز نمی دانند چگونه با این بیماران رفتار نمایند. شاید نیاز باشد که در مورد تغییراتی که این بیماری در فرد ایجاد می کند (و او دیوانه یا روانی نبوده یا بیماری مسری نیست) با آنان صحبت نمایید. مهم است به آنان توضیح دهید که او ممکن است دیگر توانایی به یاد آوردن نام آنان را نداشته باشد.
– از انزوا بپرهیزید. اگر احساس می کنید که منزوی شده اید چه اقداماتی می توانید انجام دهید؟ هنگامی که احساس خستگی وناامیدی می نمایید یافتن دوستان جدید نیازمند تلاش و انرژی بوده اما بسیار مهم است.
– هنگامی که احساس می نمایید که نمی توانید زمان بیشتری برای رسیدگی به خود در نظر گیرید و در مشکلاتتان غرق شده اید می توانید با یک فرد کارشناس و آموزش دیده مشکلاتتان را درمیان بگذارید. از آنجا که او درگیر مشکلات شما نیست می تواند راه های عملی و کاربردیی را پیشنهاد نماید که شما خود تابحال به آن ها فکر نکرده اید. در عین حال می دانید هر زمان که دوباره احساس ناامیدی کردید می توانید به وی مراجعه کنید. ممکن است که خانواده و دوستان نیز به شما کمک نمایند، اما اگر آن ها هم خیلی درگیر این مشکلات باشند ممکن است نتوانند مسائل را به طور عینی بنگرند؛ گاهی اوقات مشاوره کمکی بزرگ برای خانواده هایی است که درگیر مراقبت از یک بیمار مبتلا به دمانس هستند. چنین کمکی ممکن است از طرف گروه های حمایت کننده، یک مددکار اجتماعی، یک پرستار، یک روانشناس یا یک پزشک باشد.