نقش معنادرمانی در امید به زندگی در سالمندان

نقش معنادرمانی در امید به زندگی در سالمندان

معنا درمانی به این معنا است که:

زندگی در هر شرایطی معنایی دارد، حتی در شرایط سختی و مصیبت.

هر انسانی در جستجوی معنای زندگی خویش است.

ما می توانیم که معنی آنچه انجام می دهیم و آنچه تجربه می کنیم را بیابیم.

آنچه انسان‌ها را از پای درمی‌آورد، رنج‌ها و سرنوشت نامطلوبشان نیست، بلکه بی‌معناشدن زندگی است که مصیبت‌بار است.‌ اگر رنج شجاعانه پذیرفته شود تا واپسین دم، زندگی معنا خواهد داشت و معنای زندگی می‌تواند حتی معنای بالقوه درد و رنج را نیز در بر گیرد.

مرکز درمان در منزل امداد

سالمندان در دوره‌ای از زندگی قرار دارند که پیوسته زندگی گذشته خود را مرور می‌کنند و خودشان را در رویارویی با آینده ناتوان می‌بینند و دچار نوعی آشفتگی روانی می‌شوند. وقتی درمان‌جویان بر اساس رفتارها، عادت‌ها یا بیماری، خود را توصیف می‌کنند، مشکلات‌شان شدت می‌یابد و شرایط، نا امیدکننده‌تر می‌شود. در طول درمان، خوددوری‌گزینی، این قدرت را به درمان‌جویان می‌بخشد که با پذیرش و آزادسازی نیروی مقابله‌گر خود، به اتخاذ موضع و رویارویی بپردازند. در روش معنادرمانی تلاش می‌شود تا درمان‌جو از علائم فاصله بگیرد و خود را از شر روان‌آزردگی‌ها رها سازد.

داشتن معنای هدف در زندگی، ارتباط مثبتی با عوامل روان‌شناختی دارد و به سازگاری سالمندان، رضایت از زندگی، احساس خوب روان‌شناختی، حمایت اجتماعی و دلیل زنده ماندن در آن‌ها منجر می‌شود.

پژوهش ها حاکی است که مشاوره رویکرد معنادرمانی موجب افزایش سطح سلامت روان و کاهش اختلال در کنش اجتماعی سالمندان شده است، سالمندانی که زندگی برای آن ها معنای بیشتر دارد علائم افسردگی در آنان کمتر و سلامت روان در آنان بیشتر است.

مسائلی مانند مشکلات سلامتی، طردشدن از سوی فرزندان، مرگ همسرانشان، اضطراب ناشی از مرگ و دیگر نابسامانی‌ها، به بی‌معنایی، ناامیدی و کیفیت نامطلوب زندگی در سالمندان منجر می‌شود. از این رو، معنادرمانی با ایجاد معنا در زندگی، به سازگاری سالمندان، رضایت از زندگی و احساس خوب روان‌شناختی در آنان منجر می‌شود. به بیان دیگر، معنادرمانی می‌تواند به سالمندان کمک کند تا با یافتن معنا در زندگی و حمایت‌هایی که در گروه دریافت می‌کنند، با اندوه، نا امیدی و بیماری‌ها سازگار شوند.

معناداری، فرد را به این آگاهی می‌رساند که اگر نمی‌تواند حوادث قطعی زندگی‌اش را تغییر دهد، اما می‌تواند یاد بگیرد تا روشی دیگر برای رویارویی با آن‌ها برگزیند و در مقابل آن رویدادها واکنش نشان دهد. در پیامد آن، فرد بر محوری بین دو قطب شکوفایی و نومیدی کشیده شده است. از نا امیدی که از مظاهر بی‌معنای زندگی است، به سمت شکوفایی که از طریق معنا صورت می‌گیرد، حرکت می‌کند. همچنین، شخص به این آگاهی می‌رسد که شرایط متفاوت می‌تواند یافتن معنا در زندگی یا تحقق آن را در موقعیت خاصی آسان یا مشکل کند و این اصل به قوت خود باقی است که معنا در هر شرایطی، حتی در ناگوارترین آن، تصورکردنی و دست‌یافتنی است.

مرکز آموزش های مهارتی جهاد دانشگاهی علوم پزشکی شهید بهشتی

ارائه روش معنادرمانی باعث می‌شود تا در بسیاری موارد قبول کنند که ابتلا به بیماری یا زندگی در خانه سالمندان به معنای مرگ و پایان زندگی نیست.

یافتن معنای زندگی در مرحله پایانی عمر می‌تواند عاملی باشد که سالمندان را به تکاپو و شادابی وا‌دارد و عاملی انرژی‌دهنده برای پرداختن به زندگی گروهی در کنار دیگر سالمندان باشد. بنابراین می‌توان این‌گونه استنباط کرد که داشتن معنا در زندگی مخصوصاً در سال‌های پایانی عمر می‌تواند امید به زندگی و متعاقب آن بهزیستی روانی‌ اجتماعی سالمند ساکن آسایشگاه را ارتقا بخشد و شاید داشتن معنا از زندگی عاملی بسیار مهم در سال‌های پایانی عمر برای سلامت روان باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای الزامی علامت گذاری شده اند *

جستجو

+