علل خودکشی در سالمندان
جهان در طول دو دهه آينده شاهد تغييرات عمده در نيازهاي بهداشتي مردم خواهد بود. جهت اصلي اين تغييرات تبديل عوامل اصلي مرگ و مير از بيماريهاي واگيردار عفوني و سوء تغذيه به بيماريهاي غيرواگيردار نظير افسردگي و بيماريهاي قلبي است. طبق برآوردهاي انجام گرفته از بررسي سازمان بهداشت جهاني، دانشگاه هاروارد و بانك جهاني، مرگ ناشي از بيماريهاي غيرواگير در جهان با افزايشي بيش از سه برابر از 28 ميليون نفر در سال 1990 به 7/94 ميليون نفر در سال 2020 خواهد رسيد. يافته هاي اين بررسي دلالت بر اين داشتند كه پنج بيماري افسردگي، الكليسم، اختلال خلقي دو قطبي، اسكيزوفرني و اختلالات وسواس در بين ده بيماري اول مسئول بروز ناتواني در سطح جهاني جاي دارند و با توجه به درصد بالاي احتمال خودكشي در اين بيماران، به خوبي روشن است كه تمركز روي شناسايي و درمان اختلالات روانپزشكي، ميتواند نقش بسزايي در كاهش بروز و شيوع اين معضل رواني اجتماعي يعني خودكشي در جهان داشته باشد.
هرچند خودكشي در كشورهاي جهان در همه گروه هاي سني اتفاق ميافتد، ليكن اين احتمال در گروه ميانسالان و سالمندان در مقايسه با ساير گروههاي سني بيشتر است. از مهمترين عوامل ابتلا به خودكشي در اين سنين وجود افسردگي و افكار خودكشي، انزوا و احساس تنهايي، مشكلات اقتصادي و مالي، بيماريهاي جسماني مزمن و ناتواني جسماني و شناختی. مطالعات انجام شده در ايران دلالت بر اين دارند كه بيماريهاي جسماني و ترس از آن، سوگ، احساس طردشدگي، احساس گناه، دردهاي مزمن، نااميدي و درماندگي و خصوصاً از دست دادن همسر از عوامل خطرآفرين اقدام به خودكشي در سالمندان مي باشد. خودكشي در افراد ميانسال و مسن يكي از علل مراجعه به مراكز درماني است كه در كشورهاي درحال توسعه كمتر به آن توجه شده است. مصرف بيش از حد دارو و يا مواد شيميائي، يكي از روشهاي اقدام به خودكشي است كه در شهرهاي بزرگ و جوامع رو به رشد در حال افزايش است.
براساس بررسي هاي محدود گزارش شده، آمار خودكشي در كشورهاي اسلامي در مقايسه با كشورهاي صنعتي فاصله زيادي دارد و در حد كمتري گزارش شده است. علت پايين تر بودن ميزان خودكشي در اين كشورها را ميتوان به اين دليل دانست كه در نزد غالب اديان الهي، و به ويژه دين اسلام اين اقدام يك گناه كبيره به شمار می رود.