فقر در دوران سالمندی
سالمندان فقیر از گروههای آسیبپذیری هستند که نیازمند توجه بیشتر هستند. فقر و سالمندی پدیده نامطلوب مضاعفی است. ترکیب این پدیده میتواند قوی ترین انسانها را نیز به ستوه آورد. شاید یکی از بهترین توضیحات در این زمینه مربوط به سخنسرای بزرگ و حماسهپرداز نامی ایرانزمین حکیم ابوالقاسم فردوسی است. هم او که یکتنه بار عظیمی از مسئولیت فرهنگی و تمدنی ایرانزمین را بر دوش توانای خویش حمل کرده است، در مقابل پدیده توامان فقر و سالمندی چنان به ستوه میآید که یکجا به خداوند شکوه میکند که چرا پیرانه سر او را نادار و نیازمند میخواهد و در جای دیگر به بشر توصیه میکند که مراقب باشد که با مصیبت پیری و نیستی روبرو نشود. او در شکوه به خداوند چنین میسراید که :
الا ای برآورده چرخ بلند
چه داری به پیری مرا مستمند؟
چو بودم جوان برترم داشتی
به پیری درم خوار بگذاشتی
نماندم نمکسود و گندم، نه جو
نه چیزی پدید است تا جو درو
تا ۳۰ سال آینده جمعیت کشور که از مرحله انفجار جمعیتی عبور کرده و وارد مرحله سالمندی می شود در صورت عدم برنامه ریزی مشکلات زیادی را برای کشور ایجاد می کند. اگر ما همین الان که در مرحله پنجره جمعیتی هستیم روی بهداشت و آموزش این افراد کار نکنیم، در آینده با معضل سالمندی مواجه خواهیم شد. در کنار همه اینها بیمه های اجتماعی در جلوگیری از هرچه فقیرتر شدن افراد نقش زیادی دارند و باید از دوران جوانی این حمایت ها گسترده شود. در حال حاضر حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد جمعیت کشور ما و سالمندان در خوشبینانهترین حالت، تحت پوشش انواع بیمه های اجتماعی هستند که باید تلاش کنیم این سهم افزایش پیدا کند. سالمندی جمعیت یک واقعیت غیرقابل اجتناب برای جمعیت آینده کشور ما خواهد بود و اگر میخواهیم به فکر حمایت از سالمندان کشور باشیم باید این تعداد جوانی که در حال حاضر بین سنین ۲۰ تا ۳۰ سال در کشور بوده و در سنین پنجره جمعیتی قرار دارند، حمایت کنیم.